عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 15 / 9 / 1393
بازدید : 541
نویسنده : sharef zadeh

 

مدیریت شبکه فارسی 1

از نکات قابل توجه در خصوص شبکه فارسی 1 مدیریت و شیوه اداره این شبکه است. به نظر نگارنده دانستن برخی اطلاعات در این خصوص ضمن اینکه می تواند جالب باشد شاید بتواند در تشریح اهداف و نیات پنهان این شبکه برای مخاطبین موثر واقع شود. شبکه فارسی 1 متعلق به فردی به نام روبرت مرداک امپراطور رسانه ای و چهارمین مرد قدرتمند آسیاست. دفتر مرکزی این شبکه در هنگ کنگ قرار دارد و توسط کمپانی معروف استار متعلق به نیوز کورپریشین واقع در نیویورک و با همکاری شرکت افغانی موبی متعلق به خانواده محسنی اداره می شود.

اما روبرت مرداک کیست؟ روبرت مرداک یهودی استرالیایی الاصلی است که به سلطان شیطانی رسانه ها معروف است او دارای 60 شبکه تلویزیونی به 13 زبان مختلف است که روزانه حداقل 300 میلیون مخاطب را به خود جلب می کند. همینطور مسئولیت 100 روزنامه و مجله معتبر همچون دیلی تلگراف، وال استریت ژورنال، تایمز، ساندی تایمز، نیویورک پست و نیز شبکه های خبری معروفی همچون فاکس، فاکس نیوز و اسکای نیوز و سایت هایی همچون "مای اسپیس" بر عهده این فرد است. روبرت مرداک که از صهیونیست های بسیار با نفوذ در دنیاست بارها شخصاً به دخالت در امور دیگر کشورها از طریق همین شبکه افسانه ای رسانه ای اذعان داشته است که شاید یکی از مهمترین این کارکردها اثرگذاری و هدایت افکار عمومی توسط شبکه فاکس نیوز در جریان جنگ آمریکا علیه عراق باشد.

شخصیت عجیب مرداک بسیار قابل تأمل است او در عین حالی که هدایت بزرگترین بنگاه های خبری را بر عهده دارد بیشترین تمرکز خود را بر برنامه های تفریحی ـ سرگرمی نهاده است. در عین حال پر تیراژ ترین مجله انگلیسی یعنی نیوز آوورلد که یک مجله جنسی است متعلق به اوست و همینطور پر تیراژترین انجیل جهان توسط انتشارات او (واندروان) در آمریکا به چاپ می رسد. همین اندک به خوبی بیانگر آن است که لقب سلطان شیطانی رسانه ها لقب برازنده ای برای مرداک است.

شبکه فارسی 1 با اهدافی هولناک

در حال حاضر شبکه فارسی 1 ظاهراً برنامه های خود را برای مخاطبان فارسی زبان افغان، تاجیک و ایران تهیه و پخش می کند، لیکن به خوبی مشخص است تمرکز اصلی برنامه ها بر روی مخاطبان ایرانی است. برنامه های این شبکه فارسی شامل پخش سریال های تفریحی و خانوادگی صرف با دوبله فارسی و نیز موسقی تصویرهای خاص با محتوای جنسی و خشونت می باشد. از این بابت این شبکه نسبت به دیگر شبکه ها، حتی شبکه 24 ساعته ام بی سی پرشیا که پیش از این پخش فیلم های سینمایی روز هالیوود با زیرنویس فارسی را در ماهواره عرب ست آغاز کرده بود متمایز است.

ویژگی های این شبکه را از دو نظر می توان بررسی کرد:

1- شاخصهای ظاهری

- این شبکه برای اولین بار اقدام به دوبله آثار نمایشی روز اروپا، آمریکا و آسیای جنوب شرقی به زبان فارسی نموده است. اگر چه کیفیت این دوبله ها بسیار ضعیف و غیر قابل مقایسه با دوبله فیلم های خارجی در داخل ایران است لیکن در مقایسه با شیوه زیرنویس فارسی این آثار که در دیگر شبکه ها صورت می گیرد توانسته است نظر مخاطبین خود را به نوعی جلب کند. پیش بینی می شود به تدریج شبکه فارسی 1 تلاش کند این نقیصه را نیز رفع نماید و به کیفیت دوبله آثار پخش شده بیافزاید.

- از ویژگی های دیگر این شبکه پخش سریال های طولانی مدت و دنباله دار خانوادگی و تفریحی معمولی است که مخاطب اصلی آن خانواده ها بوده و با هدف کاملاً تفریحی تهیه و پخش می شوند. بخشی از برنامه های این شبکه هم به پخش موزیک ویدئوهایی اختصاص دارد که غالباً مضامین جنسی و خشونت را به تصویر می کشند.

- استفاده از وله های خاص غالباً با غلبه رنگ های صورتی از ویژگی های دیگر برنامه های این شبکه است. رنگ صورتی خصوصاً آنجا که در کنار رنگ های تیره ( مشکی ) قرار می گیرد از رنگهای ویژه و مورد توجه شبکه های پورنو بوده و به شدت در تولیدات بصری (مجله ها، سایت ها و ...) با موضوعات جنسی به کار می رود. برخی روانشناسان معتقدند رنگ صورتی بخصوص در مجاورت رنگ تیره بر انگیزاننده حس و غریزه جنسی در مخاطب است.

2- شاخص های محتوایی

به هیچ عنوان نمی توان پذیرفت آقای روبرت مرداک یکی از بزرگترین مردان رسانه ای جهان تنها با هدف سرگرم کردن مخاطبان فارسی زبان جهان شرکت های متعددی در دبی، هنگ کنگ و نیویورک فعال کرده باشد و شبکه ای خاص را بر روی یکی از بهترین فرکانس های ماهواره ای هات برد راه اندازی نموده باشد اما هیچ هدف خاصی را پیگیر نباشد. شبکه فارسی 1 اولین شبکه ای است که به طور تخصصی تمام تمرکز خود را بر روی خانواده ها نهاده است و اگر قرار است جوانان را نیز مورد هدف قرار دهد آنها را در کنار خانواده مورد توجه قرار می دهد.

مدیریت شبکه فارسی 1 با دقت و وسواس خاصی برنامه های خود را انتخاب می کند و آنچنان محتوای این سریالها برایشان مهم است که و به طور شتابزده و با دوبله ای نازل اما با سرعت در اختیار بینندگان فارسی زبان قرار می دهد. نگاهی به این سریال ها به خوبی نشان می دهد که تمام آنها در پرداختن به موضوعات ذیل مشترکند و به نظر می رسد قرار است در فارسی 1 به هیچ موضوعی غیر از این پرداخته نشود:

- ترویج خانواده های بی سامان و لجام گسیخته در مقابل ساختار سنتی خانواده
- ترویج و عادی جلوه دادن خیانت زن به همسرر و البته شوهر به زن
- بی اهمیت جلوه دادن احترام به والدین
- عادی جلوه دادن رابطه جنسی دختر و پسر قبل از ازدواج تا حد باردار شدن دختر خانواده
- هویت زدایی از مفهوم خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی مستقل و مؤثر
- عادی جلوه دادن سقط جنین برای دختران قبل از ازدواج به عنوان راه حلی طبیعی برای رفع دلهره های احتمالی در روابط جنسی دختر و پسر
- تعصب زدایی از کانون خانواده و ترویج بی تفاوتی نسبت به حریم خانواده
- ترویج مفهوم زندگی با دیگران به جای ازدواج ( جالب است بدانیم این مفهوم سالهاست در برخی تولیدات روتین تلویزیونی خودمان هم تبلیغ می شود).
- ترویج فمینیسم و کم رنگ کردن نقش مرد در جامعه در حد کسی که تنها جهت رفع نیازهای جنسی زن خلق شده است!
- مخدوش نمودن رابطه فرزندان پسر و دختر در خانواده
- افزایش تأثیر پذیری جنسی و خشونت در جوانان و نوجوانان بخصوص از طریق پخش موزیک ویدئوهای خاص
- پی ریزی و ایجاد آمادگی ذهنی تفکر شیطان پرستی در نوجوانان و جوانان

کانون خانواده از مهمترین پایه های جامعه در کشورهای اسلامی و به خصوص ایران عزیزمان است و به خوبی مشخص است که گردانندگان این شبکه بر اهمیت این پایگاه مقدس در جامعه اسلامی واقفند و با مورد هجوم قرار دادن آن برنامه دراز مدتی را در ذهن طراحی نموده اند.

سخن پایانی

اگر به دقت برنامه های مختلف شبکه های فارسی زبان خارج از کشور را پیگیری کرده باشیم الحق باید بگوییم تنها جای چنین شبکه ای خالی بود!! شبکه فارسی 1 حلقه مفقوده حمله رسانه ای غرب و در رأس آن صهیونیست را علیه ایران اسلامی تکمیل می کند. حلقه ای که مشخصاً خانواده را در کانون توجه خود قرار داده و با هدف منفعل و منحرف نمودن آن، تهیه و پخش می شود.

 شبکه فارسی 1 در ادامه همان سناریوی از پیش طراحی شده ای شکل می گیرد که سالها پیش رهبر انقلاب از آن به عنوان تهاجم و شبیخون فرهنگی یاد کردند و امروز بیش از هر روزی نمودهای بارز این تفکر شیطانی را احساس می کنیم اما در این کارزار لازم است از اسباب و ادوات خاص خود برای مقابله و حتی تهاجم بهره جست. این ابزار چیزی نیست جز رسانه.

متأسفانه رسانه ملی در تولید برنامه های ویژه خانواده چندان موفق نبوده. اگر چه در طول سالیان گذشته برنامه های خوب و مخاطب پسند و پر محتوایی تهیه و تولید شده است اما این امر از تداوم لازم برخوردار نبوده و به طور مشخص از استراتژی قوی و از پیش تعیین شده ای متناسب با نیاز روز تبعیت نکرده است. لازم است رسانه ملی در تعریف خود از برنامه های با موضوع خانواده بازنگری جدی به عمل آورد و ضمن شناخت دقیق نیازهای مخاطبین (به خصوص زن خانواده و جوان) به تولید برنامه های روتین و جذاب همت گمارد.

 صدا و سیما می تواند با تولید برنامه های مناسب و هدفمند و با بهره گیری از نظرات کارشناسان و منتقدین، رسانه های خارجی را با چالشی جدی مواجه سازد. بی شک بسیاری از مخاطبین به دنبال پر نمودن اوقات فراغت خود به جستجو در کانال های ماهواره ای می پردازند و در این بین است که ناخودآگاه متوجه برنامه هایی می شوند که بر خلاف ظاهری فریبنده به شکار ارزش های متعالیشان خیز برداشته اند اینجاست که رسالت رسانه ملی دو چندان می شود.

به نظر می رسد توجه به راهکارهای ذیل می تواند برای برنامه سازان و برنامه ریزان رسانه ملی مفید باشد:

- توجه به تولید سریال های خانوادگی جذاب و طولانی مدت روتین (به عنوان یکی از نمونه های بارز این سریال ها می توان از مجموعه نرگس نام برد)
- توجه به محتوای برنامه ها با در نظر گرفتن لزوم ارائه غیر مستقیم پیام
- بهره گیری از فرهنگ غنی ایرانی ـ اسلامی در تولید برنامه های جذاب (به عنوان مثال سریال بر بام آسمان ویژه زندگی غیاث الدین جمشید کاشانی نمونه خوبی از این تولیدات بود)
- توجه ویژه به برنامه های ظنز خصوصاً طنزهای فاخر (بد نیست اشاره کنیم هنگام پخش سریال طنز شبهای برره صدای آمریکا در کنداکتور خود تغییراتی ایجاد می کرد تا برنامه های مهمی در آن ساعت پخش نشود)
- توجه ویژه به پخش موسیقی های اصیل متناسب با فرهنگ ایرانی ـ اسلامی
- توجه ویژه به برنامه هایی با موضوع تفریحی سرگرمی از طریق تولید برنامه هایی در ساختارهای جذاب مسابقه ای
- توجه ویژه به تولید و پخش برنامه های ورزشی جذاب برای جوانان و خانواده ها به غیر از فوتبال
- همچنین لازم است رسانه ملی تولید برنامه هایی را که بتواند در آن واحد پدر، مادر، دختر و پسر یک خانواده را در کنار هم بنشاند نیز همت گمارد.


تاریخ : 15 / 9 / 1393
بازدید : 2137
نویسنده : sharef zadeh

 مدیر عامل شبکه فارسی زبان فارسی وان(farsi1) مهمون برنامه صدای آمریکا(voa) بود.

وقتی مجری برنامه ازش پرسید: برنامه آینده شما چیه؟!’
گفت تا سال ۲۰۲۰ کاری میکنیم که مردهای ایرانی خودشون زنهاشون رو برای نمایش دادن از خونه بیرون بفرستن.
مجری برنامه گفت: مگه میشه مردهای ایرانی با اون غیرتشون همچین کاری انجام بدن؟!!
در جواب این سوال مهمون برنامه گفت: وقتی توی آبه صد درجه یه قورباغه رو بندازی یه دفعه بیرون میپره، چون خیلی داغه، اما وقتی یه قورباغه رو بندازی توی آبه خنک، براش خیلی خوبه و وقتی آروم آروم آب جوش بیاد، قورباغه با اینکه گرمشه و میخواد بپره بیرون اما دیگه توانی برای بیرون پریدن نداره.ما کاری میکنیم که زنهای ایرانی آروم آروم تا جایی پیش برن که دیگه خودشون بدونن که راهی برای برگشت ندارند…

“نشر اين پیام حتی اگه یک نفر را هم تحت تاثیر قرار بده، کارت ثمر داره”.

به نظرتون هنوز هم باید هر شب پای برنامه های این شبکه های غربی بشینیم و به خانواده اجازه تماشا بدیم و سریال هاشون رو نگاه کنیم ؟


تاریخ : 14 / 9 / 1393
بازدید : 703
نویسنده : sharef zadeh

 


لابد گاهی از خود پرسیده‌اید که چه چیز باعث می‌شود تا زنان بخواهند مرتب درباره وقایع زندگی روزمره‌شان با همه صحبت کنند، در حالی که مردان عمدتا درون‌گراهستند و حال و حوصله صحبت در مورد اتفاقات زندگی روزمره‌شان را ندارند؟...

عشق مردانه,عشق چیز مردانه ای است,ابراز عشق مردانه,[categoriy]

 

 چرا مردان عمدتا وقت آزاد خود را صرف کار کردن با کامپیوتر و یا خواندن مجلات ورزشی می‌کنند در حالی که زنان بیشتر ترجیح می‌دهند به اخبار رسیده از این و آن بپردازند و یا سعی کنند روابطشان با دیگران برازنده و معقول به‌نظر برسد؟ چرا مردان و زنان از روابطشان با یکدیگر چیزهای متفاوتی را طلب می‌کنند؟ شاید علت، تفاوت‌های بنیادین در مغز مردان و زنان باشد. در بررسی نمونه‌ای از تفاوت‌های رفتاری، محققان دانشگاه باث‌ متوجه شدند احساس درد در زنان و مردان متفاوت است. مردان در مواجهه با درد بیشتر به این فکر می‌کنند که چگونه از شر آن در کوتاه‌ترین زمان ممکن خلاص شوند اما در مقابل، زنان بیشتر درگیر پاسخ احساسی‌شان نسبت به آسیب هستند که این خود ممکن است باعث شود تا آنها درد را شدیدتر احساس کنند. برای مقابله با ناراحتی ناشی از طلاق نیز تفاوت دو جنس به خوبی مشهود است. زنان توانایی بیشتری برای تطابق با موضوع دارند. تحقیقی که در یورکشایر انجام شد نشان داد زنان در مقابله با تمامی مراحل مختلف قطع رابطه از مردان قوی‌تر هستند. ۶۱ درصد از زنان اظهار داشتند که در طی ۲ سال اول بعد از طلاق، آنها بسیار خوشحال‌تر از موقعی بودند که هنوز در حال زندگی مشترک بودند در حالی که فقط ۵۱ درصد از مردان نظر مشابهی را داشتند.

دکتر فرانک تالیس روان‌شناس بالینی معتقد است یافته‌های فوق را می‌توان به وسیله تفاوت‌های مشخصی که در مغز دو جنس وجود دارد، توجیه کرد. در سیر تکاملی، زنان بیشتر اهل معاشرت و رفتارهای اجتماعی هستند، چرا که به هر حال این زنان هستند که بچه‌ها را بزرگ کرده و آنان را برای رویارویی با اجتماع آماده می‌کنند. آنها دارای مهارت‌های برقراری ارتباط‌اجتماعی هستند که مردان فاقد آن هستند و این‌ مهارت‌ها به آنها اجازه می‌دهد تا از طریق احساساتشان صحبت کرده و با دوستان و خانواده‌شان راحت‌تر ارتباط برقرار کنند در حالی که مردان کمتر قادر به برقراری رابطه اجتماعی مناسب حتی با دوستانشان هستند و در هنگام ناراحتی‌های احساسی، به‌جای مواجهه با مورد ناراحت‌کننده، بیشتر سعی می‌کنند آن را از هر طریق ممکن و لو اینکه در درون خود بریزند، به حداقل برسانند. شاید یک دلیل علمی برای این موضوع این باشد که مغز مردان طوری تنظیم شده که به‌صورت سیستماتیک و تحلیلی عمل کند، در حالی که مغز زنان بیشتر در مورد احساسات تنظیم شده است.

در تحقیق یورکشایر این‌طور به‌نظر رسید که مزیت‌های ذاتی فوق، نقش مهمی در زندگی جنس موِنث داشته باشند؛ در طی چند سال اول پس از طلاق، زنان روابط بیشتری با دوستانشان برقرار و وقت بیشتری صرف خانواده‌‌شان کردند و به‌دنبال مشاوره‌ها و درمان ناراحتی‌هایشان بودند در حالی که مردان غالبا به‌دنبال لذت‌های موقتی بودند. عمدتا پس از به هم خوردن یک رابطه زناشویی، مردان برای حفظ اعتماد به نفسشان به‌دنبال رابطه جدید هستند به‌جای آنکه فکر کنند چرا ازدواجشان با شکست مواجه شده است. علاوه بر این، برخلاف عقیده عمومی، در یک رابطه دوطرفه، مردان بیشتر از زنان درگیر عشق می‌شوند چرا که براساس بررسی‌ها مردان بیشتر از زنان تمایل دارند تا غریزه‌شان را برای رسیدن به فردی که او را جذاب و دلربا می‌دانند، ارضا کنند. از طرف دیگر، زنان بیشتر از طریق برنامه‌ریزی‌شده‌تری عاشق می‌شوند که تحت تاثیر سیر تکاملی‌شان است. آنها بیشتر به‌دنبال شریکی هستند که مراقب آنها بوده و قادر باشد خانواده‌شان را هم ازنظر مالی و هم ازنظر عاطفی تامین کند. زنان در رابطه‌شان با طرف مقابل علاوه بر جذابیت‌های فیزیکی، به‌دنبال مهربانی و سخاوت نیز هستند.

البته دکتر تایس خاطر نشان می‌کند فشارهایی نیز در اجتماع وجود دارند که باعث می‌شوند مردان و زنان به سوی شیوه‌های رفتاری برنامه‌ریزی‌شده‌شان هل داده شوند. در اجتماع، مردان بیشتر تشویق می‌شوند تا احساسات خود را کنترل کرده و تابع آن نباشند. شاید کنترل‌ احساسات در قرون گذشته و به‌ویژه در جنگ‌ها برای مردان خوب بوده باشد، اما در کل کنترل کردن احساسات برای شکل‌دهی یک رابطه زناشویی کار جالب و مفیدی نیست.

در سمت مقابل، زنان در اجتماع غالبا به سوی شیوه رفتاری رانده می‌شوند که در طی آن از زنان بیشتر انتظار می‌رود ملایم‌‌تر و مهربان‌تر باشند که این خود موجب می‌شود برقراری ارتباط با سایر افراد جامعه برایشان آسان‌تر باشد.به همین دلیل زنان بیشتر از مردان به اطمینان کلامی اهمیت می‌دهند.

در تمام موارد ذکر شده سعی شده کارهای پیچیده مغزی تا حد بسیار زیادی ساده شوند. البته باید توجه داشت هیچ زن و مردی تمام خصوصیاتی که محققان در مورد مغز زن و مرد می‌گویند را ندارد. اغلب مردم مغزهای متعادلی دارند که دارای مقادیر مساوی از خصوصیات مردانه و زنانه است. حتی برخی از افراد دارای مغزهایی هستند که رفتاری خلاف جنس آنها دارد. دکتر تایس معتقد است تفاوت دو جنس هم در روابط سالم و هم در روابط شکست خورده کاملا مشهود بوده و باید به‌دقت بررسی شود.موارد اختلاف زیادی بین دو جنس وجود دارند اما اگر موردی به‌طور عمده و در میان تعداد زیادی از افراد صحیح بود، می‌تواند کمک‌کننده باشد، به‌ویژه به این دلیل که شما بفهمید و بدانید آن موضوع، یک رفتار عمومی است و یک مورد ناخوشایند و یا شخصی نیست و شما نباید احساس بدی در این مورد داشته باشید. به‌عنوان مثال، ممکن است در اختلاف زناشویی، مرد آرام و ساکت باشد ولی این بدان معنا نیست که وی عصبانی شده است، بلکه معنای عمده آن این است که مغز آن مرد بهتر می‌تواند مسئله را درون خود و با آرامش حل و فصل کند. به‌طور مشابه، چنانچه زنی برای صحبت‌کردن و مباحثه پافشاری می‌کند، نباید فکر کرد علت آن بهره‌برداری از نق‌زدن‌های مداوم است، بلکه این غریزه وی است که از او می‌خواهد تا برای برقراری ارتباط و نشان دادن احساسش صحبت کند. اگر شما این تفاوت‌ها را قبل از اینکه موردی پیش بیاید درنظر بگیرید، حتما رابطه راحت‌تر و درک بهتری از طرف مقابل خواهید داشت و متوجه خواهید شد که کار مغزهای متفاوت زن و مرد به کمک یکدیگر کامل می‌شود.‌ 

 چرا مردان عمدتا وقت آزاد خود را صرف کار کردن با کامپیوتر و یا خواندن مجلات ورزشی می‌کنند در حالی که زنان بیشتر ترجیح می‌دهند به اخبار رسیده از این و آن بپردازند و یا سعی کنند روابطشان با دیگران برازنده و معقول به‌نظر برسد؟ چرا مردان و زنان از روابطشان با یکدیگر چیزهای متفاوتی را طلب می‌کنند؟ شاید علت، تفاوت‌های بنیادین در مغز مردان و زنان باشد. 
در بررسی نمونه‌ای از تفاوت‌های رفتاری، محققان دانشگاه باث‌ متوجه شدند احساس درد در زنان و مردان متفاوت است. مردان در مواجهه با درد بیشتر به این فکر می‌کنند که چگونه از شر آن در کوتاه‌ترین زمان ممکن خلاص شوند اما در مقابل، زنان بیشتر درگیر پاسخ احساسی‌شان نسبت به آسیب هستند که این خود ممکن است باعث شود تا آنها درد را شدیدتر احساس کنند. 
برای مقابله با ناراحتی ناشی از طلاق نیز تفاوت دو جنس به خوبی مشهود است. زنان توانایی بیشتری برای تطابق با موضوع دارند. تحقیقی که در یورکشایر انجام شد نشان داد زنان در مقابله با تمامی مراحل مختلف قطع رابطه از مردان قوی‌تر هستند. ۶۱ درصد از زنان اظهار داشتند که در طی ۲ سال اول بعد از طلاق، آنها بسیار خوشحال‌تر از موقعی بودند که هنوز در حال زندگی مشترک بودند در حالی که فقط ۵۱ درصد از مردان نظر مشابهی را داشتند. 
دکتر فرانک تالیس روان‌شناس بالینی معتقد است یافته‌های فوق را می‌توان به وسیله تفاوت‌های مشخصی که در مغز دو جنس وجود دارد، توجیه کرد. در سیر تکاملی، زنان بیشتر اهل معاشرت و رفتارهای اجتماعی هستند، چرا که به هر حال این زنان هستند که بچه‌ها را بزرگ کرده و آنان را برای رویارویی با اجتماع آماده می‌کنند. آنها دارای مهارت‌های برقراری ارتباط‌اجتماعی هستند که مردان فاقد آن هستند و این‌ مهارت‌ها به آنها اجازه می‌دهد تا از طریق احساساتشان صحبت کرده و با دوستان و خانواده‌شان راحت‌تر ارتباط برقرار کنند در حالی که مردان کمتر قادر به برقراری رابطه اجتماعی مناسب حتی با دوستانشان هستند و در هنگام ناراحتی‌های احساسی، به‌جای مواجهه با مورد ناراحت‌کننده، بیشتر سعی می‌کنند آن را از هر طریق ممکن و لو اینکه در درون خود بریزند، به حداقل برسانند. شاید یک دلیل علمی برای این موضوع این باشد که مغز مردان طوری تنظیم شده که به‌صورت سیستماتیک و تحلیلی عمل کند، در حالی که مغز زنان بیشتر در مورد احساسات تنظیم شده است. 
در تحقیق یورکشایر این‌طور به‌نظر رسید که مزیت‌های ذاتی فوق، نقش مهمی در زندگی جنس موِنث داشته باشند؛ در طی چند سال اول پس از طلاق، زنان روابط بیشتری با دوستانشان برقرار و وقت بیشتری صرف خانواده‌‌شان کردند و به‌دنبال مشاوره‌ها و درمان ناراحتی‌هایشان بودند در حالی که مردان غالبا به‌دنبال لذت‌های موقتی بودند. عمدتا پس از به هم خوردن یک رابطه زناشویی، مردان برای حفظ اعتماد به نفسشان به‌دنبال رابطه جدید هستند به‌جای آنکه فکر کنند چرا ازدواجشان با شکست مواجه شده است. 
علاوه بر این، برخلاف عقیده عمومی، در یک رابطه دوطرفه، مردان بیشتر از زنان درگیر عشق می‌شوند چرا که براساس بررسی‌ها مردان بیشتر از زنان تمایل دارند تا غریزه‌شان را برای رسیدن به فردی که او را جذاب و دلربا می‌دانند، ارضا کنند. از طرف دیگر، زنان بیشتر از طریق برنامه‌ریزی‌شده‌تری عاشق می‌شوند که تحت تاثیر سیر تکاملی‌شان است. آنها بیشتر به‌دنبال شریکی هستند که مراقب آنها بوده و قادر باشد خانواده‌شان را هم ازنظر مالی و هم ازنظر عاطفی تامین کند. زنان در رابطه‌شان با طرف مقابل علاوه بر جذابیت‌های فیزیکی، به‌دنبال مهربانی و سخاوت نیز هستند. 
البته دکتر تایس خاطر نشان می‌کند فشارهایی نیز در اجتماع وجود دارند که باعث می‌شوند مردان و زنان به سوی شیوه‌های رفتاری برنامه‌ریزی‌شده‌شان هل داده شوند. در اجتماع، مردان بیشتر تشویق می‌شوند تا احساسات خود را کنترل کرده و تابع آن نباشند. شاید کنترل‌ احساسات در قرون گذشته و به‌ویژه در جنگ‌ها برای مردان خوب بوده باشد، اما در کل کنترل کردن احساسات برای شکل‌دهی یک رابطه زناشویی کار جالب و مفیدی نیست. 
در سمت مقابل، زنان در اجتماع غالبا به سوی شیوه رفتاری رانده می‌شوند که در طی آن از زنان بیشتر انتظار می‌رود ملایم‌‌تر و مهربان‌تر باشند که این خود موجب می‌شود برقراری ارتباط با سایر افراد جامعه برایشان آسان‌تر باشد.به همین دلیل زنان بیشتر از مردان به اطمینان کلامی اهمیت می‌دهند. 
در تمام موارد ذکر شده سعی شده کارهای پیچیده مغزی تا حد بسیار زیادی ساده شوند. البته باید توجه داشت هیچ زن و مردی تمام خصوصیاتی که محققان در مورد مغز زن و مرد می‌گویند را ندارد. اغلب مردم مغزهای متعادلی دارند که دارای مقادیر مساوی از خصوصیات مردانه و زنانه است. حتی برخی از افراد دارای مغزهایی هستند که رفتاری خلاف جنس آنها دارد. 
دکتر تایس معتقد است تفاوت دو جنس هم در روابط سالم و هم در روابط شکست خورده کاملا مشهود بوده و باید به‌دقت بررسی شود.
موارد اختلاف زیادی بین دو جنس وجود دارند اما اگر موردی به‌طور عمده و در میان تعداد زیادی از افراد صحیح بود، می‌تواند کمک‌کننده باشد، به‌ویژه به این دلیل که شما بفهمید و بدانید آن موضوع، یک رفتار عمومی است و یک مورد ناخوشایند و یا شخصی نیست و شما نباید احساس بدی در این مورد داشته باشید. به‌عنوان مثال، ممکن است در اختلاف زناشویی، مرد آرام و ساکت باشد ولی این بدان معنا نیست که وی عصبانی شده است، بلکه معنای عمده آن این است که مغز آن مرد بهتر می‌تواند مسئله را درون خود و با آرامش حل و فصل کند. 
به‌طور مشابه، چنانچه زنی برای صحبت‌کردن و مباحثه پافشاری می‌کند، نباید فکر کرد علت آن بهره‌برداری از نق‌زدن‌های مداوم است، بلکه این غریزه وی است که از او می‌خواهد تا برای برقراری ارتباط و نشان دادن احساسش صحبت کند. اگر شما این تفاوت‌ها را قبل از اینکه موردی پیش بیاید درنظر بگیرید، حتما رابطه راحت‌تر و درک بهتری از طرف مقابل خواهید داشت و متوجه خواهید شد که کار مغزهای متفاوت زن و مرد به کمک یکدیگر کامل می‌شود.‌  


تاریخ : 14 / 9 / 1393
بازدید : 614
نویسنده : sharef zadeh

 

حرف زدن

 

 تفاوت هایی درساختارمغز، حرف زدن وگوش کردن، تجسم فضایی، احساسات وادراک، بیوشیمی بدن ونهایتا ، تفاوت درنوع عاشق شدن وازدواج. درهربخش ، راه حلهایی برای رویارویی با این تفاوت هانیز پیشنهاد شده است.از آنجا که چگونگی ارتباط با جنس مخالف وتشکیل خانواده ، ازدغدغه های اصلی نسل جوان محسوب می شود ،  امیدوارم که این چند مقاله ، بتواند اطلاعات مفیدی را دراختیار شما عزیزان  قرار دهد.

در مقاله ی قبل ، با ضرورت شناخت تفاوت ها بین زن و مرد آشنا شدیم.

 

حال بخش دوم را با این سوال شروع می نمائیم:

چرا زنان، درک سریعتری نسبت به شرایط دارند؟

علم ثابت کرده است که ارتباط بین دونیم کره مغز ، درزنان بهتر صورت می گیرد .نیم کره چپ وراست مغز توسط رشته های عصبی به یکدیگر متصل گشته اند که به نام جسم پینه ای یا رشته پیوندی دونیم کره شناخته می شوند. این رشته پیوندی، امکان ارتباط وتبادل اطلاعات را بین دو نیم کره ی مغز ایجاد می کند.

راجر کروسکی، عصب شناس دانشگاه کالیفرنیا در مطالعات خود تایید کرد که : " جسم پینه ای درمغز زنان ، نسبت به مغز مردان ضخیم تر است " و به این خاطر است  که درمغز زنان ، ارتباط بین دو نیم کره 30 درصد بیشتر از مردان برقرار می شود. او همچنین نشان داد که در زنان ومردانی که به فعالیت های مشابهی مشغولند، بخش های متفاوتی از مغز فعال می شوند.

مطالعات نشان می دهند که فرد، زمانی به قدرت بیان دست می یابد که پیوند بیشتری بین دو نیم کره مغزش برقرار گردد. همچنین تعداد این پیوندها توانایی زنان را در انجام همزمان فعالیتهای غیرمرتبط توجیه می کند. به علاوه موجب روشن شدن قضیه درک سریع زنانه می شود.

زن نسبت به مرد ، از سنسورهای قوی تری برخورداراست وبا توجه به تعداد زیاد رشته های پیوندی بین دونیم کره مغز برای تبادل سریع اطلاعات، می تواند در مرحله درک شرایط درعرض یک ثانیه ،  قضاوتهای بی شمار- وصحیحی- را نسبت به انسان ها وموقعیت های آنان ارایه دهد.

مغزیک مرد ، برای اینکه کارها را یکی پس از دیگری انجام دهد، برنامه ریزی شده است، نه اینکه کارهای مختلفی را همزمان انجام دهد، زیرا رشته های پیوندی کمتری بین دونیم کره چپ وراست مغز او وجود دارد . علی رغم اینکه مغز او نسبت به مغز زنان دارای قسمت بندی های بیشتری است. اسکن مغز مردی که درحال مطالعه است، نشان می دهد که درآن لحظه او درست مثل یک فرد ناشنواست

چرا مردان فقط می‌توانند روی یک کار تمرکز کنند؟

تمامی تحقیقات به یک نتیجه رسیده اند :  مغز مردان ، بسیار تخصصی رشد کرده وکشو وقفسه های کوچک زیادی دارد. مغز مردانه طوری برنامه ریزی شده است که به طور کامل تنها برروی یک فعالیت تمرکز می کند. اکثر مردان می گویند، دریک زمان فقط می توانند به یک کار بپردازند.وقتی یک مرد خودرو را متوقف می کند تا خیابانی را از روی نقشه بیابد، ابتدا چه می کند؟ صدای رادیو را کم می کند . در حالیکه کمتر زنی می فهمد که چرا او این کار را می کند.

زن می تواند درحالی که گوش می کند، صحبت  کند و مطالعه  کند. پس چرا مرد نمی تواند؟ چرا وقتی تلفن زنگ می زند، مرد می خواهد که صدای تلویزیون را کم کند؟ اینگونه شکایت ها را در تمام جهان از زنان می شنویم. پاسخ این است : مغزیک مرد ، برای اینکه کارها را یکی پس از دیگری انجام دهد، برنامه ریزی شده است، نه اینکه کارهای مختلفی را همزمان انجام دهد، زیرا رشته های پیوندی کمتری بین دونیم کره چپ وراست مغز او وجود دارد . علی رغم اینکه مغز او نسبت به مغز زنان دارای قسمت بندی های بیشتری است. اسکن مغز مردی که درحال مطالعه است، نشان می دهد که درآن لحظه او درست مثل یک فرد ناشنواست.

مغزیک زن چندمنظوره برنامه ریزی شده است. او می تواند کارهای مختلف ومتعددی را به طور همزمان انجام دهد.مغز او هیچ گاه بیکارنیست؛  بلکه همیشه فعال است. او می تواند، درحالی که آشپزی می کند به تلویزیون نگاه کند و همزمان با تلفن صحبت کند. او همچنین می تواند همزمان رانندگی کند، وبه رادیو گوش کند. اما اگر یک مرد درحال پخت غذای تازه ای باشد وبا او صحبت کنند به احتمال بسیار زیاد عصبانی میشود، زیرا نمی تواند هم دستور پخت را بخواند وهم به حرف کسی گوش کند.

از آنجا که هردو نیم کره مغز زنان فعال است، برای بسیاری ازآنان سخت است که دست چپ وراست را از یکدیگر تشخیص دهند. حدود 50 درصد از زنان نمی توانند بدون اینکه به دنبال یک حلقه یا یک خال بگردند، بدون معطلی بگویند کدام دست چپ وکدام دست راست است.درحالی که مردان ازآنجا که یا نیم کره راست ویا چپ فعال است، مشکل بسیار کمتری در تشخیص چپ وراست دارند.

مرد رویایی من

 

چرا زنان از حرف‌زدن دست نمی‌کشند؟

مغز مردان به بخش های جداگانه ای تقسیم بندی شده  ومی تواند اطلاعات را تفکیک وذخیره نماید. درپایان یک روز پردردسر، مغز مرد تمام مشکلات را به راحتی درکشوهای مغزش قرار می دهد.درحالی که مغز زنان ، نمی تواند اطلاعات را به همین روش نگه داری کند.ناچارا مشکلات مرتبا در سرزن می چرخند.

تنها روشی که یک زن می تواند مشکلاتش راحل نماید، این است که با صحبت در مورد آنها، وجود مشکلات را درک کند.اگر زنی درپایان روز صحبت کند، به دنبال راه حل نیست ونمی خواهد نتیجه گیری کند، او تنها می خواهد در مورد مشکلات روحی اش صحبت کند.

 

چرا زنان و مردان از هم جدا می‌شوند؟

انگیزه بیولوژیکی یک مرد دراین است که زنی را تامین کند واگر زن ، قدر زحماتش را بداند، موفقیت اش تایید می شود. وقتی که زن احساس خوشبختی می کند، مرد مطمئن می شود که وظیفه اش را به خوبی انجام داده است. وقتی زن احساس خوشبختی نکند، مرد احساس عجز وناتوانی می کند، زیرا گمان می کند که او زن را درست ویا به اندازه کافی تامین نکرده است.

مرتبا می شنویم که مردان به دوستانشان می گویند: "نمی تونم اون رو خوشبخت کنم" واین می تواند برای مرد انگیزه کافی ایجاد کند که به جدایی فکر کند .

در مقابل ، زنان ، هیچگاه همسرشان  را به این دلیل ترک نمی کنند که با آنچه او برایش فراهم کرده است، احساس خوشبختی نمی کند ،  بلکه به این خاطر او را ترک می کند که از نظر احساسی تامین نمی شود.زن به عشق، چیزهای رمانتیک ویک هم صحبت صبور احتیاج دارد.

 برای یک مرد ، مهم این است که زن به او بگوید، کاری که انجام داده است فوق العاده است وآنچه که مرد برای او می تواند فراهم کند، کفایت می کند. اما مرد باید رمانتیک باشد وبه خصوص بتواند وقتی زن با او حرف می زند، بدون آنکه راه حلی ارایه دهد، گوش کند.

مرد باید بفهمد که زن قصد ندارد به او نشان دهد که هرکاری را اشتباه انجام می دهد.زن دراکثر مواقع واقعا می خواهد به او کمک کند ومرد نباید دقیقا همه چیز را به خودش بگیرد. زن می خواهد به مردی که دوستش دارد کمک کند تا انسان بهتری شود اما مرد اغلب چنین برداشت می کند که به اندازه ی کافی برای زن خوب نیست

چرا مردان از اینکه حق با آنان نباشد ناراحت می‌شوند؟

وقتی می خواهید بفهمید چرا مردان اینقدر ناراحت می شوند که حق با انان نباشد، باید نگاهی به تاریخ بشر بیندازید. صحنه زیر را پیش خود تصور کنید:

خانواده ای غارنشین دور آتش چمباتمه زده اند. مرد جلوی ورودی غار نشسته وبه بیرون نگاه می کند. او در افق ودر اطراف در جستجوی تکان خوردن چیزی است. زن و فرزندانش روزهاست چیزی نخورده اند و او می داند .پس از آنکه هوا خوب شد به شکار خواهد رفت وتازه هنگامی برخواهد گشت که شکار کرده باشد. این وظیفه اوست زیرا خانواده اش به او وابسته اند. آنان گرسنه هستند، اما به توانایی اوایمان دارند. او با چهره ای بی حرکت آنجا نشسته است ونظاره می کند. حق ندارد ترس خود را به خانواده اش نشان دهد، چون از او ناامید خواهند شد. او باید قوی باشد.

وقتی یک مرد برحق نباشد، احساس ناتوانی می کند، چون او قادر نبوده وظیفه اش را به خوبی انجام دهد.

به نظر می رسد میلیون ها سال ترس از ناتوان بودن ، به سختی درمغز یک مرد امروزی لنگر انداخته است.تنها تعداد اندکی از زنان می دانند که وقتی مردی به تنهایی سفر می کند به احتمال زیاد می ایستد وراه را می پرسد. اما وقتی یک زن کنار دست او نشسته باشد، این کار برای او به معنای ناتوانی است، چرا که نمی تواند زن را بدون کمک دیگری به مقصد برساند.

وقتی زنی می گوید: "خب نگه دار، راه را بپرس" مرد چنین احساسی می کند : "تو بی عرضه ای، حتی نمی توانی راهت رو پیدا کنی" به همین دلیل برای مردان سخت است که بگویند : "متاسفم" گفتن این جمله برای مردان،  اعتراف به اشتباه است واگر حق با آنان نباشد انگار ناتوانند.

یک زن به خصوص باید مراقب باشد که وقتی با مردی راجع به مساله ای حرف می زند، ناخواسته او را سرزنش نکند.

مرد باید بفهمد که زن قصد ندارد به او نشان دهد که هرکاری را اشتباه انجام می دهد.زن دراکثر مواقع واقعا می خواهد به او کمک کند ومرد نباید دقیقا همه چیز را به خودش بگیرد. زن می خواهد به مردی که دوستش دارد کمک کند تا انسان بهتری شود اما مرد اغلب چنین برداشت می کند که به اندازه ی کافی برای زن خوب نیست. یک مرد به هیچ اشتباهی اعتراف نمی کند، زیرا می ترسد که زن دیگر او را دوست نداشته باشد.

جالب این جاست که بدانیم : وقتی مردی به اشتباه خود اعتراف می کند ، زن بسیار بیشتراز قبل او را دوست دارد. واقعا که دنیای عجیبی است !!


به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شعبه 2 روانشناسی و... و آدرس sina95.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 402
بازدید دیروز : 1119
بازدید هفته : 1521
بازدید ماه : 3821
بازدید کل : 1339510
تعداد مطالب : 2955
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


RSS

Powered By
loxblog.Com